تاریخی از همه ی تصاویر

متن مرتبط با «امیر» در سایت تاریخی از همه ی تصاویر نوشته شده است

یک شعر از امیر قاضی‌پور

  • مشخصات وب شاعری هستم‌‌‌‌‌ بدونِ کتاب شعرِ کاغذیدفتر شعر امیر قاضی پور:https://t.me/ghazipooramirشعرخوانی امیر قاضی پور :https://t.me/amirghazipoorنبوغِ شاعر در به یادآوری است بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعرِ مشترک سپیده جدیری و امیر قاضی پور

  • شعرِ مشترکامیر قاضی پور و سپیده جدیرییک عالمه لباس‌های رنگی و دست دوم می‌خواهمیک عالمه برای شمردنِ واقعهای کاش فرقِ بویی با نبویی را می‌دانستمای کاش فرقِ چشم با چشمه را می‌دانستموقتی تمام شما را در بوسه‌های خود غرق کنم می‌فهمیدکه بوسه مِسکینی ست در واقعهمن به امشب و فرداهایش قانعممن به شمعی که می‌تراود چشم هایم راو این قلب، یکصدا می‌زندقلب مدام می‌زندمدام حافظهسرخ پوستی که می‌رفتموشک اندازی که لایِ گلبرگ‌ها ، نجوایِ فرشتگان راماهی‌های لب‌های قرمز باران راقلب ، با تیغ و یک بارگیاعضایِ صورتم را اصلاح می‌کردماهی‌ها بالا می‌آوردندیک-پارچگیمُردن نیاز نبوداتاقِ کوچکی که خانه یِ من استفرقِ چشم و چشمه" چشمه رها شده "اتصال‌ها که یکی شود ...فرش مثلِ اخلاقیات استو دروغِ اُخروی :پوشاندنِ لباس به مُردگانسینه‌هایِ دختری که خداوند استیک جوانِ عقده‌ای که یک اعضای سرشت را فاقد استمنا می‌دانست. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک شعر از امیر قاضی پور و خوانش ریحانه نامدار

  • صفحه را که بست. اگر کسی «دیده نمی شود»شعری از امیر قاضی پور دهانِ باز، رویِ آتشبر نوکِ زبان، با موهایِ کوتاهبه تنِ مورب / به اسمِ مارگوریتا: به هنگام شهری بود وسطِ زماندستهایِ من روی انگورها به چشم می‌خورد«مجانی فضایی که ایستاده‌ای».: دست هاشو به طرف دو ساعت دراز می‌کند" الان به دنیا آمدم "دست به جیب می‌برمدر چشمت بودم -وزن بدنم را بییندازمحس می‌کنم دارم نگاه می‌کنمبعد همه چیز دارمنه تصویری - نه باجه‌ایسازه ای داد آب و نان..............................................خوانش شعر بالا ریحانه نامدار: سلام وهمه اش روی آسفالت خیابان درازمیکشی که من بیایم دستت رابگیرم وبگویم تورا به خدادیگرهیچ ماشینی نیست که ازاینجا ردنشده باشد تونمیمیری ...نمیشودکه بمیری مرگ داردبچه اش راازمدرسه برمیگرداند نگاه کن ...وتو همانطورشعرشدی... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رویداد و فاجعه در شعر امیر قاضی پور

  • مجتبا حدیدی : در شعر امیر قاضی پور همیشه یک رویداد هست که خط اصلی متن را بیان می‌کنه. مثلن شعری داشتی که هنوز یک بخشی از اون یادمه "برایم چنگ و سم بیاور" آنجا "رویداد" یک "فاجعه" است که در متن اتفاق می‌افته و حد پایداری مخاطب برای شنیدنش تبدیل به یک ضریب مقاومتی میشه.مخاطب خاص با هر بار شنیدنش در خود اون متن دوباره پایداری میکنه و متن حالت تقابلی پیدا می‌کنه.شعر هولدرلین فقط از این ماهیت خاص برخورداره، البته تا اونجا که من می‌دونم ................................شعری از امیر قاضی پورضربدر زدن ضربدر زدنلاله‌ها در وهله یِ اولخون از بدنم می‌رفتجعبه فقط آینهبازیافتت چروک یافته / بدن،رفته درخت،جاودانهاز میانِ انگشتانم ضربه زدنِ هوای تازهآن ها حتا توی آن تُنگ شیشه‌ای حتا ماهی نیستندتشدید نیست در میانِ انگشتانم در میانِ مهدندان‌هایِ زرد از میانِ اکسیژن،تنم را به جراحان بسپر / مرا تسخیر برایم چنگ یا سَم بیارتمام روز بمیرن خوراکی‌ها تمام روز لاتین هجاهای نامفهومکلیسایِ یک درختداربست‌های نادیده / بلوایِ سبزهابی‌ رنگ مثلِ پوستِ دهانماهی هم بی رحم استشاتوت هم غروب‌ها را رنج می‌بردرنگ پریدگیِ شاتوت‌ها دیدنی نیستخونِ همه از بدنشانمهم نیست بشقابهای بیمارستان نفسِ مُردگان داشته باشدمیل به کشته شدندر آب، جیغ می‌کشن- - -امیر قاضی پور بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها