بدرقه شمس آقاجانی، آبرومندانه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به اندازه تیراژ یک کتاب شعر ۲۰۰ نسخهای شاعر و نویسنده و علاقهمند شعرِ شمس آقاجانی در مراسم بدرقه حضور داشتند
مراسم بدرقه پیکر شمس آقاجانی با حضور جمعی از شاعران و دیگر اهل قلم در خانه هنرمندان برگزار شد
مراسم بدرقه پیکر این شاعر و منتقد ادبی (دوشنبه، بیستم شهریور) با خوانش شعری که آقاجانی برای رضا براهنی سروده بود و با صدای او آغاز شد.
در ادامه مراسم عباس حبیبی، مریم حسینزاده، هرمز علیپور، محمد آزرم، مظفر رویایی، کیمیا سعیدی، امیرمحمد تفتی، رویا تفتی و بامداد آقاجانی سخن گفتند.
ضایعهای برای شعر ما
عباس حبیبی، از دوستان شمس آقاجانی در سخنانی در این مراسم گفت: اینکه شمس شاعری خوب و انسانی فرهیخته و با سعه صدر بوده، چیزی نیست که من بخواهم بگویم. فقدان او در ۵۵ سالگی، ضایعهای برای شعر ماست.
او ادامه داد: بزرگانی چون شاملو، براهنی و رویایی، بهترین کارهایشان را در سنین بالا نوشتهاند؛ ۵۵ تا ۶۰ سالگی دوره پختگی نویسنده و شاعر است که میتواند خود را به ادبیات معرفی کند اما این اتفاق برای شمس نیفتاد.
شمس با تمام وجود شاعر بود
مریم حسینزاده، شاعر و همسر محمد مختاری به عنوان سخنران بعدی مراسم در سخنانی گفت: هنوز باور این لحظه که اینجا ایستادهایم و ایستادهام، برای همه ما سخت است، اینکه باور کنیم که باور نمیکنیم شمس آقاجانی کنار ما نایستاده که ایستاده است.
او با گفتن تسلیت به رویا تفتی و بامداد آقاجانی، ادامه داد: تسلیت به اهالی شعر و ادب و فرهنگ که شاعر و منتقدی را از دست دادند که هنوز حرفهای تازه بسیاری داشت. هنوز بیشترین شعرهایش را نسروده بود. تأملات و تخیلاتش در جستوجوی نقد شعر معاصر نیمهکاره ماند. دریغا و دریغا…
حسینزاده سپس گفت: در طول سالها نشست و برخاست با شاعران، ندیدم کسی اینطور بیپیرایه با دل و جان هرآنچه آموخته و کشف کرده، یا درحال کشف آن است چنین با شور و هیجان در طبق اخلاص بگذارد و قسمت کند. شمس آقاجانی با تمام وجودش شاعر بود و عاشق کشف کلمه. با چشمها و دستهایش شعر میخواند. معشوقش شعر بود و مخاطب اصلی شعر بود.
این شاعر سپس اظهار کرد: هنوز زود بود، خیلی زود بود که شمس نباشد و کارهایی را که قرار بود بکند، نکند. چگونه طاقت آوریم جوانمرگی شاعران خوبمان را؟ هر روز ادبیات و شعر یتیمتر میشود.
فقدانش زیانبار است
هرمز علیپور، شاعر نیز با تأکید بر اینکه به شدت عزادار است، گفت: برخی از شاعران علاوه بر شعر در جان آدمی نیز مینشینند، شمس از شاعرانی بود که فقدانش برای جامعه ادبی و شعری ایران سخت و زیانبار است. وقت رفتنش نبود اما ما وقت رفتن را تعیین نمیکنیم.
بازگشت شمس به شعر
محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی نیز در سخنانی مکتوب گفت: حرف زدن از «شمس آقاجانی» برای بدرقه و مشایعت پیکرش چیزی از سنگینی سوگش برای من کم نمیکند. شمس بر صحنهای ظاهر شده که با آن آشنا بود، هر شاعر راستینی با مرگ آشناست. مرگی که دمادم و بیوقفه، در هر بار نوشتن شعر، وجود شاعر را تحت تاثیر قرار میدهد و اکنون تمام وجود شمس را دربرگرفته است.
او با بیان اینکه درک فقدان شمس، کار سادهای نیست، گفت: شمس نه از صحنه ناپدید شده و نه آن را ترک کرده است. کلماتش به ما میگوید من زنده ماندهام پس هستم. اگر دقت کنیم همهچیز آنجاست، در کلمات او، همه چیز به شکلی از شعر بازمیگردد. شعرش به ما میگوید من قادر به زنده ماندنم، قادر به بودن و زیستن، فقط پنهان شدهام. شمس با شعرش به ما میگوید زیستن، همچون مرگ، چیزی نیست که کسی آن را بیاموزد. تمام آنچه میتوانیم انجام دهیم، ظهور و بروز توامان آن است. چون هر کسی وارد صحنه مرگ میشود خود را برای برداشتن قدمی به ماوراء آماده کرده است و هر بازماندهای که موقتا زنده مانده، باید غیبتِ از دسترفته را طاقت بیاورد.
آزرم سپس گفت: بخشی از زندگی شعر پسامدرن فارسی در شکل شعر شمس آقاجانی که مسیری بلند و پرمایه از خود زیستمند آن است امروز پایان یافته تا در حکم محتوای زبان فارسی باشد.
یادگار فراموشنشدنی شمس
در ادامه مراسم مظفر رویایی، شاعر با اشاره به آغاز شاعری شمس آقاجانی گفت: به نظر خیلیها و من، کارهای اجرایی و کارگاهی که شمس برای نشو و نمای شعر و با سلیقه خود، انجام داد خدمتی بزرگ و یادگار فراموشنشدنی شمس است. مرحوم شمس به امر مهمی در ادبیات معاصر ایران پرداخت که لازم بود و آن ایجاد بنیادهای نظریهپردازی به صورت شاخهای از نظریهپردازی شعر نیما و قبل از آن است. البته دیگرانی چون براهنی و آتشی و رویایی نیز به این موضوع پرداخته بودند اما شمس با دیدگاهها و سلیقههای نظری و تفکراتی که من آنها را نوعی بدعت و نوآوری در شعر میدانم، به آن استقرار داد. او تفکر جدیدی را ایجاد کرد.
او با تأکید بر اینکه شمس آقاجانی به نظریهها و تبیین آنها وسعت داد، گفت: شمس آقاجانی امکان جدیدی به شاعران داده که فقط شعر نگویند بلکه به دانش نظری و شناخت شعر از مضمون و محتوا تا وزن دست پیدا کنند.
رویایی یادآور شد: شاید اغراق باشد اما باید بگویم آقاجانی با تشکیل کارگاهها، رواقی کردن شعر را پیش برد. او به جای گفتن و شنیدن به شعر چهره رواقی داد و بیش از دیگران با سینه فراخ و باز به حرفهای شاعران جوان گوش میداد. آزمون و خطا در شعر و تخیل و ماندگاری شعر از نوآوریهای دیگر او بود.
چه رویاهایی داشت
کیمیا سعیدی از شاگردان کارگاه شمس آقاجانی فقدان او را خسران بزرگی برای ادبیات و خواند و افزود: شمس برای ۱۵ سال آینده کاری را برنامهریزی کرده بود و رویاهایی داشت که برای تحقق بخشیدنش فرصت پیدا نکرد.
فاجعه نه ضایعه
امیرمحمد تفتی، برادر همسر آقاجانی نیز با تسلیت گفتن به حاضران در سخنانی گفت: از دست رفتن شمس برای ادبیات امروز فاجعه بود نه ضایعه.
داغدار مضاعفم
رویا تفتی، شاعر و همسر شمس آقاجانی هم در سخنانی گفت: این اتفاق سریع افتاد و هنوز در شوک هستم. من داغدار ساده نیستم بلکه داغدار مضاعفم؛ داغدار همسرم، داغدار پدر فرزندم و داغدار ادبیات هستم. من داغدار چندگانهام و نمیدانم چه فریادی بزنم و چه باید بکنم.
او سپس از آشنایی و ازدواج و مسیری که طی کرده بودند گفت و اظهار کرد: شمس پس از بازنشستگی خوشحال بود که دستش باز شده و میتواند بنویسد. من هیچگاه فکر نمیکردم که شمس قبل از من برود و یکی از آرزوهایم این بود که شمس بعد از من برود زیرا راوی بهتری بود و بهتر از من میتوانست در سوگ من حرف بزند. این اتفاق فاجعه بزرگی بود، نمیدانم چه بگویم. تماس هیچ مجله و روزنامهای را رد نمیکرد. او چرکنویس نداشت زیرا ذهنش منسجم و پخته بود، مینوشت اما ویرایش نمیکرد.
تفتی با اشاره به اینکه جلد سوم از مجموعه رمز دهان او مجور گرفته و دو مجموعه چاپنشده نیز دارد، گفت: من هنوز فرضت نکردهام تا لپتاپ او را باز کنم و ببینم کار دیگری دارد یا نه، اما میدانم زحمت ویرایش بر آثارش را بر روی دوش ما نینداخته است. ضایعه وحشتناکی بود. خیلی بیمعرفتی کرد و زود رفت، نمیدانم میتوانم ببخشم یا نه. به همهمان تسلیت میگویم.
جنگ جهانی سوم باورپذیرتر بود
بامداد آقاجانی فرزند شمس آقاجانی نیز در پایان در سخنانی گفت: اگر چند روز پیش میگفتند جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد، بیشتر احتمال میدادم تا اینکه بخواهم در این مراسم صحبت کنم. پدرم زندگی را دوست داشت، علاقه و امید و انگیزه داشت تا با بازنشستگی بیشتر کتاب بنویسد اما همه چیز در عرض چند روز بههم ریخت.
بدرقه #شمس_آقاجانی، آبرومندانه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد . بیشتر از همه از شعر-نمایش پروشات کلامی خوشم اومد که شمس آقاجانی و شاعرها در آن حضور داشتند. متاثر شدن از صحبتهای رویا تفتی که او هم به شعر و شاعر تسلیت گفت . بامداد آقاجانی پسر شمس، با عکسهای شمس آقاجانی از کودکی تا امروز، یک کلیپ ساخته بود . عکسها بیشتر از سخنرانیها گویا بود . شعرخوانی شمس آقاجانی از جنسِ حضور بود که در بدرقهاش پخش شد . در بدرقه شمس آقاجانی هیچ آیین دینی نداشتیم؛ و این خوب بود که بدرقهای از جنسِ حضور بود . کیشی که شعر است و جریان دارد . رویا تفتی گفت که شمس آقاجانی کارهایش نیازی به ویرایش ندارد چرا که شمس ذهنی منسجم داشت.
انگار لحظه حال است . اول بار سال ۱۳۸۲ یا ۱۳۸۳ ، رویا تفتی و شمس آقاجانی به همراه پسر شیطانشان بامداد آقاجانی، را در جلسه " اتاق شعر " در فرهنگسرای سرو دیدم . و طی این سالها در جلسات مختلف شعر . سال ۱۳۸۷ ، وقتی رویا تفتی را برای شعرخوانی به جلسهمان دعوت کردم . یادمه تو جلسه شعرخوانی رویا تفتی از شمس سوالی پرسیدم. شمس آقاجانی گفت الان جلسه شعرخوانی من نیست. جلسه رویا تفتی است . روزی که در کارگاه شعرش، به خودتبیینیِ شعر خودش پرداخت. تیترهای روزنامه و نام داریوش فروهر در شعرش حضور داشت . حتا اسم حزب داریوش فروهر " حزب ملت ایران " را در شعرش آورده بود . رویدادی شعری به نام شمس آقاجانی . شعر در به یادآوری است .
خبرگزاریهای رسمی مثلِ ایسنا تصاویر زنان را در گزارش تصویری خود سانسور کردند .
بعد از مراسم بدرقه در خانه هنرمندان، پیکر این شاعر برای خاکسپاری به زادگاهش، فریدونکنار منتقل میشود تا سهشنبه (۲۱ شهریور) به خاک سپرده شود.
مراسم بدرقه پیکر شمس آقاجانی با حضور افرادی همچون رویا تفتی (شاعر و همسرش)، هرمز علیپور، مرتضا پورحاجی ، مهران آبادی، حسین سناپور، بهنام بدری، الهام زارعنژاد، رضا عامری، محمد آشور،کیوان کثیریان، فرخنده حاجیزاده، رضا ترنیان، کاوه فولادینسب ،عباس حبیبی بدرآبادی، علیرضا بهنام، امیر قاضی پور، اعظم کیانافراز و محمود معتقدی همراه بود.
شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی و از شاگردان کارگاه رضا براهنی در دهه ۷۰ بود که روز جمعه (۱۷ شهریورماه) به دلیل عوارض کرونا از دنیا رفت.
برچسب : نویسنده : menhao بازدید : 76