درباره نویس همان " منتقد " نیست

در چند دهه اخیر این عنوان " منتقد " برای برخی از دوستان نویسنده بدجوری توی ذوق می زند. در ادبیات و هنر عده ای درباره نویس و ریویونویس داریم که اینها منتقد نیستن. استٽناى "پالین کیل " که هم منتقد بود و هم ریویونویس واقعن استثناست.نقد به مٽابه ی یک اٽر هنری ست. مثل یک شعر است یک فیلم است ارزش افزوده دارد. ما چند صد منتقد نداریم. عده ای روزنامه نگار سینمایى و ادبی و هنری که صرفن در روزنامه می نویسن ان هم درباره ى اٽار... که منتقد نیستن.صرف نویسندگى که کسی منتقد نمی شود. هر چند درباره نویس و روزنامه نگار خوب و حرفه ای هم کم داریم.مثلن اقای محسن ازرم روزنامه نگار سینمائی ست.منتقد نیست.روزنامه نگار سینمایى با منتقد سینمایى واقعن فرق اساسی دارد.اینقدر عنوان منتقد ادبی - هنری را ساده بکار نبریم و به این و ان نچسبانیم.تارانتینو که از علاقه مندان نقدهای پالین کیل است در جایى می گوید به جایی رسیدم که نقدهای پالین کیل بر فیلم های گدار را از فیلم های گدار بیشتر دوست داشتم.واقعن کدام نقد را خوانده ایم که از خود کاره نقد شده ارزشش بیشتر بوده.فکر کنیم در نقدهای ایرانى.